o*o*o*o*o*o*o*o
طول کشید تا فهمیدم دنیا همین است یک اجتماع نقیضین
خوبی و بدی شادی و غم و تمام تناقضات را در دل خود جای داده چاره ای جز سازگاری و کنارآمدن نیست
من بزرگ شدم و فهمیدم که تنها ناجی جهانم خودم هستم
خودم هستم که می توانم به آرزوهای خیالیم رنگ واقعیت بپاشم دنیای سیاه و سفید و تکراری ام را رنگی کنم
خودم هستم که باید با تمام سختیها تناقضات از دنیا بجنگم و بهترین ها را برای خودم بسازم
فهمیدم این دردها و سختی خودم را نمی کشد و ولی جسورتر میکند
به حرمت آروزهای کودکی ام قوی بودن را یاد گرفتم به خودم قول دادم که پناه خودم باشم چشم انتظار هیچ دستی نمانم
دنیا برسانیم که من هیچ وقت تسلیم نخواهم شد
من همان کودک خیالباف بلندپرواز دیروزم
اما قوی تر، اما جسور تر
الاغی دعاکرد
صاحبش بمیرد تا از زندگی خرانه خود خلاصی یابد
صاحب، فکر الاغ راخواند و گفت: ای خر، بامرگ من، شخص دیگری تو را میخرد وصاحبت می شود
برای رهایی خویش، دعاکن که از خریت خود بیرون شوی
از مثنوی معنوی مولانا
همه ازادی میخواهند بی انکه بدانند اسارت چیست
اسارت به میله های دورت نیست
به حصارهای دورتفکرت است
*~~~*****~~~*
استادی میگفت: صبهاکه دکمه های لباسم رامیبندم به این فکر میکنم که چه کسی انهارا باز خواهد کرد؟؟ خودم یامرده شورم؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
دنیاهمین قدرغیرقابل پیش بینی است... به انهائی که دوستشان دارید بی بهانه بگوئید دوستت دارم
بگوئید: دراین دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید
به دلتان ... بگوئید: گاهی فرصت باهم بودنمان کوتاهتر از عمر
شکوفه هاست
بگوئید: بودن هاراقدربدانیم، نبودن هاهمین نزدیکی است
*~~~*****~~~*
ازتحمل که گذشتم به تحمل خوردم
دردم این بود که ازیارخودی گل خوردم
حرفی ازعقل بداندیش به یک مست زدند
!باختم
اخربازی، همگی دست زدند